- بیرون آوردن
- خارج کردن بدر آوردن، ظاهر کردن آشکار ساختن
معنی بیرون آوردن - جستجوی لغت در جدول جو
- بیرون آوردن
- به در آوردن، چیزی را از جایی درآوردن، آشکار کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایجاد باران کردن
خارج کردن اخراج کردن، استثنا کردن
بخارج بردن مقابل درون بردن اندرون بردن
خارج شدن
خارج کردن، به در کردن
خارج شدن، به در آمدن، ظاهر شدن
выселять
vertreiben
виселяти
eksmitować
despejar
sfrattare
desalojar
expulser
uitzetten
ไล่ออกจาก
mengusir
बेदखल करना
לפנות בכוח
立ち退かせる
tahliye etmek
kufukuza
উচ্ছেদ করা
بے دخل کرنا